( 46 )
====
تو رفتی وبا رفتن تو
زمان و مکان
چندی تن به انزوا سپردند
آنگاه به اجبار کوشیدند
از یاس بی امان آوارگی
به دامن ایمن شاعران
_ این مادران غمخوار جهان _
پناهنده شوند.
مکان با دلی خالی از تو
هی غم غربت می خورد
و گیج و گم در سودای چاره است
تا چون از این پیشه زار
جان سالم بدر کند.
زمان با دیدگان میخکوب
دیگر بر سازش نمی نوازد
و یک بند از غفلت مکان شکوه دارد
که چگونه بهنگام ترک تو
پاهایت را با فشردن در آغوش خود
از رفتن باز نداشته است.
اینک چون تو بیایی
زمان و مکان از دست رفته
با پا در میانی دنده سماجت
راه خانه خویش می پویند
تا از نو بر سر کار جهان باز آیند
و جایی برای بسیار خالی
در رصدخانه چشمان یافت نشود.
-----------------------------------
جمال الدین جلالی پور
میز زندگی...برچسب : نویسنده : jamaloddinjalalipour بازدید : 76